برشی از کتاب "عاشورائیان" | قوت ایمان
نوید شاهد کردستان؛ قاسم حیدری فرزند عزت الله وصغری در سریش آباد متولد شد. تا كلاس ششم ابتدایی تحصیل کرد. آنگاه به كارگری و بنایی پرداخت. بعد از انقلاب و تجاوز دشمن به میهن اسلامی، به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در مناطق عملیاتی حضور یافت. توفیق شناخت و انجام وظیفه موجب شد این سالك به مقصد نهایی یعنی لقاء باریت عالی واصل آید.
وی درجبهه كنجان چم ایلام بر اثر اصابت تركش خمپاره به سوی معبود شتافت وروح مطهرش در ملأ اعلی آرام یافت. مدفن این شهید معظم در گلزار شهدای سریش آباد قرار دارد. حاصل زندگی مشترك قاسم 3 فرزند است.
همسر قاسم از قوت ایمان قاسم حكــایت میكند: قبل از جنگ به شغل بنایی اشتغال داشت، یك روز عصر پس از كار روزانه با حالتی ناراحت و غمگین به منزل بازگشت، وقتی علت ناراحتی را از او پرسیدم، گفت: «سه روز برای یك نفر كار كردهام حالا متوجه شدهام مسلمان نیست، كاش از نان او نمیخوردم و درخانهاش نماز نمیخواندم».
در خواب دیدم همسرم درحالت قـنوت در داخــل مزارش ایستاده، زیرپاهایش حبابهایی از نور بود كه مرتب روشن و خاموش میشد وبالای سرشان نیز یك حباب بود كه دایم روشن بود، در این هنگام، دو نفر سیاه پوش دستهای مرا گرفتند و جلوتر بردند و گفتند: «نگاه كن اینجا قبر شهید است! »درهمین حال دیدم از زیر پای شهید، مكانی وسیع باز شد و گفتند: «آیا می بینی این مكان را؟» اصل اینجاست وكوچك بودن قبر در عالم ظاهر مهم نیست.
آخرین باری كه می خواست به جبهه مشرف شود، شب تا صبح نخوابید، كتاب دعا میخواند وگریه میكرد، آن شب تا صبح در خلوت خالصانه خویش با معبود و معشوقش راز و نیاز میكرد. صبحدم هنگام خداحـافـظی در حالی كه فرزنـد كوچكش را نوازش می كرد از همسرش خواست ایمان خویش را از دست ندهد وهمانند زینب كبری سلاماللهعلیها صبور و در مقابل مصائب و مشكلات مقاوم باشد واز او تعهد گرفت كه مثل گذشته از بچه هایش مراقبت نماید واین سخن را سه بار تكرار كرد آنگاه راهی جبهه خون وشهادت گشت.